جایگاه حکمت در نظام اخلاقی اسلام

thesis
abstract

حکمت، کارکردی اساسی در اخلاق عملی و علمی دارد؛ به گونه ای که علم اخلاق یکی از شاخه های حکمت به شمار می آید. حکمت مفهوم ساده ی پیچیده ای است که در پایان تهذیب اخلاق و صفای باطن در نفس آدمی پدیدار می شود. در واقع حکمت، هم آغازگر و هم نتیجه ی اخلاق است؛ از این رو بسیار قابل تامل و بررسی است آنچه در آغاز عمل نیاز است، تقلید و طی طریق سعادت از راه عمل و کسب فضایل است. شریعت در این راه به عنوان نقطه ی آغاز حکمت، راه و مسیر سعادت را خط کشی می کند و با عمل کردن در این چهار چوب مسیر کسب حکمت گشوده تر شده، در نهایت تهذیب اخلاق و صفای باطن به انسان اعطا و هدف دین و فطرت که ایجاد تمامی مکارم اخلاق در انسان است، محقق می شود. حکمت در چند حوزه قابل طرح است که بی ارتباط با یکدیگر نیز نیستند. لفظ عام حکمت که محل تقسیم قرار می گیرد، با فضیلت روحی حکمت که حاصل تهذیب قوه عقل است، پیوندی شگفت دارد. زمانی که حکمت به عنوان یک فضیلت روحی در انسان حاصل شد و نفس به حالت تعادل مطلوب و کارآیی صحیح رسید، کسب معارف حقیقی حکمت برای او حاصل می شود. البته آن حکمت حقیقی که مقصود نظام اخلاقی اسلام و آیات و روایات است، با لفظ عام حکمت که محل تقسیم علوم قرار می گیرد، متفاوت است که این مساله ریشه در اشتباه فاحش پیشینیان در نامگذاری علوم داشته باشد. حکمت از آن دست اموری است که با زوایای مختلف قابل واکاوی است. بررسی دیدگاه خواجه نصیر الدین طوسی به عنوان یک فیلسوف متعهد و مسلمان و امام محمد غزالی به عنوان یک عارف اهل سنت در این چهار چوب، تاحدودی ما را به جمع بندی خوبی در این زمینه می رساند. هر دو اندیشمند با هدف مشترک و روشهای متفاوت به نتیجه ای واحد می رسند که برگرفته از معنای کامل حکمت در قرآن کریم است. اخلاق به عنوان شاکله ی انسانی که زوال و تغییری نخواهد یافت مطرح است و حکمت به عنوان سر لوحه ی این شاکله در تار و پود آن نیز حضور داشته، مقصد را نیز به ما نشان می دهد. حضور موثر و شاکله ساز حکمت در نظام اخلاق اسلامی، عقلانیت، عینی گرایی و واقع گرایی این نظام است.

similar resources

جایگاه مثل در نظام حکمت صدرایی

در میان حکمای اسلامی، صدرالمتألهین بیش‌ترین مباحث را درباره‌ی ارباب انواع و نظریه‌ی مثل مطرح کرده است؛ به‌گونه‌ای که بحث کامل و همه‌جانبه‌ی این نظریه، قبل از او بى‏سابقه است. مباحث حکمت متعالیه درباره‌ی نظریه‌ی مثل به سه بخش تقسیم می‌شود: ۱. پاسخ‌گویی به تأویلات و اشکالات فیلسوفان دیگر؛ ۲. اقامه‌ی براهین پنج‌گانه در اثبات ارباب انواع؛ ۳. جایگاه این نظریه در حکمت متعالیه. از جمله‌ی این سه، می‌تو...

full text

معیار اخلاقی تولید در نظام اقتصادی اسلام

در نظام سرمایه‌داری تولیدکننده بر مبنای اخلاقی سودگرایی(Utilitarianism)، حداکثرکردن سود را ملاک کار خود قرار می‌دهد؛ اما در نظام اقتصادی اسلامی و بر اساس مبانی هستی‌شناختی و اخلاقی خاص خود، نیاز(Need) به عنوان مهم‌ترین معیار اخلاقی برای فعالیت‌ تولیدی تلقی شده است. بحث از مقوله نیاز به عنوان ملاک ارزشی، از دو جهت اساسی حائز اهمیت است، ...

full text

نقش مهندسی مفاهیم اخلاقی در کشف نظام اخلاقی اسلام

بسیاری از آثاری که در حوزه اخلاق اسلامی نگاشته شده است ناظر به ارائه نظام اخلاقی نیست؛ برخی درصدد تبیین نظام اخلاقی اسلام برآمده و با همین عنوان آثاری نیز ارائه داده­اند اما آنچه در عمل مشاهده می‌شود بیان کلیاتی مرتبط با نظام اخلاقی است و اثری از جزئیات و تفاصیل روابط درونی اضلاع یک نظام که لازمه قطعی آن می‌باشد به چشم نمی­خورد. گرچه عده‌ای سعی کرده‌اند با بیان مؤلفه­های نظام اخلاقی اسلام به حل...

full text

حکمت های کیفر در نظام جزایی اسلام

چکیده در توجیه کیفر، گاهی سخن از اهداف و فلسفه کیفر به میان می آید. در مکاتب کیفری این موضوع مورد بحث قرار می گیرد که اهداف و فلسفه کیفرهای وضع شده کدام اند؟ ولی وقتی سخن از اهداف کیفر از نگاه اسلام به میان می آید، اموری مد نظر است که کیفر برای دستیابی به آنها پیش بینی و اجرا می شود و بهتر است این مباحث را با عنوان حکمت های کیفر بررسی کنیم. مقصود از حکمت های مجازات، مصالحی اند که مبیّنان شریعت ب...

full text

جایگاه «انسان‌شناسی» در نظام اخلاقی کانت

تأسیس یک نظام اخلاقی کارآمد، منوط به شناخت دقیق و همه جانبه­ی سرشت انسان، به عنوان موضوع اخلاق، است؛ اینکه ما چه تلقی از انسان و طبیعتش داریم، او را موجودی ذاتاً اخلاقی یا ذاتاً بد و شرور می­دانیم، یا تلقی­مان از انسان، موجودی متعلق به دو جهان محسوس و معقول است که در هر ساحتی جنبه­ای از سرشتش ظهور پیدا می­کند، پیش شرط لازم برای پی­ریزی یک نظام اخلاقی است. در تلقی کانت، انسان یک موجود تک ساحتی نیس...

full text

جایگاه مطالعات اخلاقی در نظام مالکیت فکری

اخلاق در نظام مالکیت فکری در دو سطح، اثرگذار است. در سطح فلسفی و فراحقوقی که به توجیه اخلاقی مجموعه نظام مالکیت فکری پرداخته و به پاسخ این پرسش می‌پردازد که منشأ مشروعیت هر یک از نهادهای مالکیت فکری چیست؟ در این رابطه می‌توان بر اساس سه رویکررد اقتصادی، اقتصادی ـ اخلاقی و رویکرد اخلاقی، مسئله را تحلیل کرد. همچنین در سطح حقوقی و سیری در قوانین این حوزه مشخص می‌شود، اخلاق در مصادیق قابل حمایت نیز...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023